به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، محمد فرهاد کليني، کارشناس ارشد مسائل استراتژيک و بين الملل در گفتگوي تفصيلي با شبکه اطلاع رساني راه دانا، در خصوص نتايج مذاکرات و دستاوردهاي به نتيجه رسيدن مذاکرات يا عواقب به نتيجه نرسيدن مذاکرات گفت: بايستي اين را درک کنيم که مذاکراتي که جنس آن از موضوعات راهبردي است، طبيعتاً نمي شود به آن يک نگاه تاکتيکي داشت؛ چراکه بايد دقيقاً در همان سطح مورد ارزيابي قرار گيرد.
وي افزود: مذاکرات هسته اي با توجه به ارزش و دست آوردهايش و با توجه به حضور کشورهاي مهم بينالمللي در اين موضوع، خودبهخود مسير آن را راهبردي کرده است و از اين منظر مي تواند مدت دار باشد و اين مربوط به خواستگاه دولت نيست.
اين کارشناس بين الملل يادآور شد: اگر دقت کنيد مشاهده مي کنيد که در دولت قبلي و حتي دولت هاي ماقبل آن به اشکال مختلف در بحث موضوع مذاکرات در کشورهاي مختلف و بر سر موضوعات مختلف حضور داشتيم که از سوي ديگر بحث مذاکرات ارزش خودش را در ديپلماسي و نتايج بايد نشان دهد يعني اينکه مذاکرات بايد براي پيشبرد اهداف و رسيدن به يک راه حل متناسب منجر شود .
کليني با اشاره به اين موضوع که برخي فکر کنند مذاکره به عنوان يک صحنه محاکمه يا يک صحنه دادگاهي است و ايران را بايد در جايگاه متهم خطاب کنند يادآور شد: برخي افراد در گذشته در آژانس اين رويه را دنبال مي کردند که البته جمهوري اسلامي ايران در هيچ زمان و در هيچ دورهاي زير بار اين نگاه به مذاکرات نرفته است و از سوي ديگر نکتهاي که بسيار قابل توجه است اينکه در نگاه اروپايي معمولا ديپلماسي مسيرش جداي از بحث موضوع به اصطلاح فشارهاي سياسي و فشارهاي نظامي بوده است و مذاکره را به عنوان يک ابزار براي رسيدن به راه حل ميدانستهاند و طي چند سال اخير از مواضع سنتي خود فاصله گرفته است.
وي گفت: ما از زمان جمهوري خواهان و در دورههاي قبلي در آمريکا شاهد اين بوديم که از ديپلماسي به عنوان يک ابزار براي فشار استفاده ميشود و ديپلماسي را زيرمجموعه يک نوع نگاه براندازانه و يک نوع نگاه نظامي تلقي ميکردند و متاسفانه موفق شدند تا نوع نگاه خود را به همه طرف ها تحميل کنند؛ با توجه به تغييراتي و قول تغييري که آقاي اوباما داده بود در حوزه ديپلماسي آمريکا و همچنين با توجه به شروع دولت جديد بحث اينکه مذاکرات ميتواند به عنوان يک محور، يک مسير و يک ريل براي رسيدن به يک مقصدي از توافق و تفاهم باشد دنبال ميشود باعث شد تا فرصت هاي تاکتيکي پديدار شود.
اين کارشناس مسائل استراتژيک خاطرنشان کرد: اين بود که با حمايت مقام معظم رهبري بحث موضوع نرمش قهرمانانه به عنوان يک نوع آزمون و راه حل تاکتيکي براي رسيدن به يک مرز جديد از تفاهم مورد توجه قرار گيرد.
کليني با بيان اين موضوع که در اين مسير بحث طولاني بودن مذاکرات هيچ ارتباطي با اين مسائل ندارد بيان داشت: در بحث موضوع توافق جامع و نگاهي که به مدت زمان لازم براي رسيدن به يک مسير نهايي مدنظر هست، نگاه غربي ها از 10 سال تا 20 سال مطرح شده بود؛ اما طرف ايراني اين موضوع را قبول نداشت و معتقد بود اگر مذاکرات طولاني مدت شود عملاً اين احتمال وجود دارد که منجر به تداوم برتري سياست هاي حريف شود؛ زيرا طرف ايراني امتياز مي دهد و آنها هم به اين امتياز احترام قائل نشوند و بعد هم هرموقع که بخواهند اين بازي را قطع کنند و بزنند زير ميز مذاکرات و عملا امتيازات را بدون ما به ازاء برابر در نيه راه رها کنند وبا بهانه هاي جديد مسير را دگرگون کنند.
وي تصريح کرد اين مدت طولاني قابل قبول نيست چون بالاخره هر سياستمداري اين را کاملاً درک ميکند و متوجه است و رفتار حريف را در اين خصوص مورد توجه قرار ميدهد؛ موضوعي که در بحث مذاکرات مطرح است اين است که آيا واقعا مذاکرات بيانگر جدي بودن غرب براي حل موضوع هستهاي هست يا نيست؟
اين کارشناس مسائل بينالملل اظهار داشت: اين جدي بودن موضوع خيلي مهمي است و درطي مذاکراتي که جمهوري اسلامي دنبال کرده است اين سؤال کماکان برايش باقي است چراکه شما ميبينيد در نحوه تعامل با آژانس گامها تعريف ميشود و بعد در درون آن گامها يک دفعه به قول آقاي صالحي60 تا سؤال در ميآورند و تلاش ميکنند تا بحث مذاکرات را و بحث چگونگي مديريت بر شرايط را به اشکال مختلف دنبال کنند؛ اين بيانگر اين است که مي خواهند مارا وارد يک نوع سياست مذاکره براي مذاکره کنندکه دولت هم از اول اعلام کرد که مذاکره براي مذاکره مطلوب نيست.
کليني يادآور شد: حال ما بايد ببينيم که تا چه حد ميتواند اين فضا را مديريت کنند و نگذارد که حريف بتواند درطي مذاکرات اين حالت را القا کند و به صورت يک نوع بازي نرم مذاکراتي بخواهد اين وضعيت را به سمت منافع يک طرفه سوق دهند.
وي افزود: از سوي ديگر در اين خصوص بحث رفتار و استانداردهاي دوگانه در مذاکرات است و به نظر من چيزي که خيلي مهم است در اين بحث اين است که اگر ما نبايد اجازه دهيم تا بهانه جويي کنند و کماکان سياست حفظ سياست ساختار تحريمرا به مردم کشورمان تحميل کنند؛ خوب طبيعتا اين وضعيت هوشياري طرف ايراني را طلب مي کند و بايستي در خصوص نوع عکس العمل ها در مذاکرات و پاسخ هاي مناسب را ابتکار سازي کند.
اين کارشناس مسائل استراتژيک تأکيد کرد: امروزه تيم مذاکره کننده ايراني ديگر راجع به بحث اصل و حق غني سازي مذاکره اي نمي کند چون از اين سد عبور کرده است؛ امروزه در همين آخرين دور مذاکرات بحث پيرامون چگونگي ظرفيت غني سازي صنعتي در ايران مطرح است و تاکيد مي کنم که امروزه سطح مذاکرات پيرامون چگونگي غني سازي صنعتي در ايران است.
کليني ضمن اشاره به اين موضوع که بنده انتقاداتي نسبت به برخي از مفاد توافق ژنو داشتم اذعان داشت: من معتقد بودم ارزش فرامتني توافقنامه به مراتب مي توانست بيشتر از ارزش متني آن باشد؛ البته يکسري انتقادات حقوقي نيز به توافقنامه ژنو وارد هست.
وي خاطر نشان کرد: ما بايد دقت کنيم که دستاورد مذاکرات اين است که سطح مذاکرات تغيير پيدا کرده است و همچنين امروز در بين اعضاي 5+1 شاهد اين هستيم که راجع به رفتار و نوع مناسبات جمهوري اسلامي ايران، با توجه به فتوايي که مقام معظم رهبري داده بودند و با توجه به ارزش مذاکرات جديد، طرفين کم کم از يک ادراک جديدي برخوردار شدهاند؛ تا جائيکه در آخرين دور که آمريکاييها سياست تشديد تحريم را دنبال کردند، اروپايي ها نه اطلاعيهاي دادند و نه استقبال و همراهي کردند.
اين کارشناس مسائل بينالملل افزود: در حالي که در گذشته مي ديديم که زماني که آمريکا يک تحريمي را اعمال مي کرد، اروپايي ها بلافاصله درچارچوب يک نگاه اردوگاهي يا بلوکي مي آمدند و آنها هم تأييد مي کردند و بلافاصله تحريم ها را اعمال مي کردند.
کليني ضمن اشاره به اين موضوع که نوع نگاهي که چين و روسيه نسبت به اصل تحريم در روابط بين الملل دارند مواضع انتقادي خود به رويه يکجانبه را حفظ کرده اند، تصريح کرد: اکنون روسيه مي گويد قراردادهايي که در بحث انرژي با ايران ميبندم هيچ ارتباطي به بحث تحريم ندارد و همچنين خيلي مشخص و باز وارد بحث خريدهاي جديد در حوزه هاي نفتي ايران مي شود.
وي بيان داشت: اتفاقي که درحال حاضر روي داده و سياست خارجي کشور دنبال ميکند اين است که تهديد ايران يک موضوع مصنوعي در نظام بين الملل مطرح شده است و اينکه آنها سعي ميکنند برنامه هستهاي ايران را خيلي شبههناک، مهآلود و ابهامزا تعريف کنند ديگر فاقد اعتبار است و سعي ميکند تا در ديپلماسي رسمي خود، مسير ابهامزدايي و اعتمادافزايي را دنبال کند.
اين کارشناس مسائل استراتژيک در پاسخ به سوالي در خصوص علت فرسايشي شدن مذاکرات ايران و 5+1 اظهار داشت: غرب تلاش ميکند يک بهرهگيري را از اين مذاکرات براي منافع ثانويه ديگري توليد کند تا بتواند با مذاکرات فرسايشي امتيازات حداکثري، عيني و حقيقي خودش را محقق کرده و طرف ايراني نيز ميخواهد اين ايستادگي مذاکراتي را حفظ کند.
کليني يادآور شد: اشاره به زياده خواهي در مذاکرات به اين موضوع برمي گردد؛ ميزان هوشياري ما مهم است، به هر حال آنها و خصوص آمريکاييها زرنگ منافع خودشان هستند و ما هم بايد به ميزان استفاده و بهره گيري از توان ملي، دانش مذاکراتي، سطح ديپلماسي همه جانبه از منافع خود دفاع کنيم.
وي در پاسخ به سوالي در خصوص بهره ايران از مذاکرات 5+1 و اتمام هزينههايي که مي پردازيم اظهار داشت: مذاکره براي مذاکره اصلا قابل قبول نيست و همين طور طولاني شدن مذاکره همراه با امتيازدهي يک طرفه نيز معادله باخت-باخت است.
اين کارشناس مسائل استراتژيک افزود: اگر ما برگرديم به اصل مذاکره در دوره هاي گذشته مشاهده مي کنيم که کشور مسير صنعتي خودش را طي کرده است؛ يعني RDD (Research,Development,Demostration) خودش را انجام داده و حفظ کرده است و اينطور نبوده که کشور در اين زمينهها ايستايي يا عقبنشيني داشته باشد.
کليني افزود: هربار نيز همزمان با مذاکراتي که داشته است پيشرفتهاي صنعتي خودش را هم ديده است و همواره تلاش کرده است که ديد آژانس را اصلاح و مثبت و قابل اعتمادکند؛ به هر حال بايد گفت که مذاکره هميشه و در همه حوزهها (حتي خارج از بحث هسته اي) وجود داشته است و نهايت همه چيز، حتي جنگ نيز، مذاکره است و هيچ گاه نمي توان اصل مذاکره را در حوزه سياست حذف کرد ولي اين خيلي مهم است که از مذاکره در کجا استفاده کني تا موجب استهلاکت نشود و منجر به تسريع در دستيابي به اهداف گردد.
وي با بيان اين موضوع که ما وقتي ميگوييم آمريکا، بايد دقيق مشخص کنيم که کدام آمريکا، خاطرنشان کرد: نقشي که لابي صهيونيستي بازي و نقشي که جمهوريخواه دنبال ميکند (اينگونه نيست که تصور کنيم جمهوريخواه اسب زين کرده لابي صهيونيستي است بلکه در خود جمهوري خواهان نيز سه جناح وجود دارد) يا نقشي که دموکراتها بازي ميکنند مهم است؛ اين گروهها تعريفشان از ايران متفاوت است.
اين کارشناس مسائل استراتژيک افزود: بنابراين اگر لابي صهيونيست ها را جدا کنيم واگر ما نگاه نخبگاني داشته باشيم متوجه مي شويم که بعضي از اينها ايران را با سقف ايران هستهاي تحليل مي کنند و بعضي نيز ايران را، ايران فردا تلقي ميکنند؛ اينها خودشان در تحقيقاتشان متوجه شده اند که در 2050جايگاه ايران، مکزيک، برزيل و ترکيه در چه رتبهاي قرار خواهد گرفت و اينها از چگونگي تغيير جايگاه ايران درک دارند.
کليني تصريح کرد: بعضي از آنها ارزش ايران را معطوف به معادلات بعدي تحليل ميکنند و برخي ديگر ايران را با معادلات فعلي تحليل ميکنند. در نهايت نيز برخي نگاهشان کاملا مخرب است و مبني بر بازدارندگي، اضمحلال و نابودسازي است؛ چيزي که براي ما مبنا و ارزشمند است، خروجي سياست خارجي آمريکا است. به طور مثال در گذشته و قبل از مذاکرات نيويورک ما شاهد بوديم که خود تيم وزارت خارجه (خانم شرمن، جان کري و برنز) مي رفتند در جلسات کنگره قرار مي گرفتند و صحبت مي کردند و سعي مي کردند تا آنها را قانع کنند تا آنها سياست تشديد تحريم نداشته باشند ولي شما مي بينيد که قبل از مذاکرات نيويورک خزانه داري آمريکا آمد و سياست تشديد تحريم را اعمال کرد و من اطلاع ندارم که تيم مذاکره کننده نسبت به اين موضوع رويکرد انتقادي داشته است ياخير؟
وي با بيان اينکه اميدواريم که نسبت به اين موضوع واکنش نشان داده باشند اظهار داشت: به نظر من تيم مذاکره کننده بايد تکليف خودش را با اعضاي 5+1 مشخص کند و اين روشن بشود که آنها به دنبال زور بيشتر و سود بيشتر هستند يا خير؟ و اگر اين رويکرد در آنها وجود ندارد پس چرا يکي از اعضا تلاش مي کند تا سياست تحريم دائمي را در مذاکرات دنبال کند.
اين کارشناس مسائل بن الملل يادآور شد: از بعد ديگر مي توان گفت که آمريکا نسبت به شرايط ايران در معادلات منطقه اي، بحث دولت سازي در منطقه و بحث چگونگي موازنه هاي قدرت در منطقه تحليل دارند و از جايگاه ايران اطلاع دارند؛ اينطور نيست که صرفا با يک سري سياست هاي تحريمي بخواهند ايران را گرفتار سرگردان و مستهلک کنند و همان طور که اعلام شد جمهوري اسلامي حق خودش را براي چگونگي ادامه روند و اداره مذاکرات حفظ خواهد کرد و يا اينکه که جمهوري اسلامي بخواهد مذاکرات را تا ابد در اين مسير ادامه دهد و در يک مذاکره نبايد پرچم را بالا کشيد و مواضع را با شيپور اعلام کرد؛ در اين مذاکرات ذهن خواني، کنترل محاسبات، تفاوت موازنه محاسبات، مذاکرات ترکيبي و ... وجود دارد که شامل فاکتورهاي زيادي است.
کليني اظهار داشت: در خصوص نوع سياست هاي آمريکا بايد عرض کنم که تيم مذاکره کننده حريف تمرکز خودش را بر روي کنترل نقطه گريز ايران دنبال مي کند و قابليت هسته اي ايران را نشانه گرفته است؛ در حالي که ما قابليت هسته اي را قابل مذاکره نمي دانيم و ما به دنبال اين هستيم که چگونگي غني سازي را باتوجه به نوع نيازهايي که داريم مذاکره کنيم.
وي افزود: الان مشخص است که وقتي متمرکز بر آستانه مي شوند، هدفشان حفظ ساختار تحريم است به همين دليل است که انها همچنان مي خواهند بحث آستانه را خاکستري جلوه دهند و يک نقطه چانه زني را در انجا قرار دهند و اين در بحث طرفند مذاکراتي بسيار بسيار مهم است؛ به هر حال در يک مذاکره نبايد پرچم را بالا کشيد و مواضع را با شيپور اعلام کرد؛ در اين مذاکرات ذهن خواني، کنترل محاسبات، تفاوت موازنه محاسبات، مذاکرات ترکيبي و ... وجود دارد که شامل فاکتورهاي زيادي است.
اين کارشناس مسائل استراتژيک عنوان کرد: اولويت ايران در مذاکرات، بحث رفع تحريم ها به صورت يکپارچه و بحث عدم تغيير شيفت تحريمها (چون اينها ممکن است تحريم ها را به حقوق بشر و ...انتقال دهند؛ به طور مثال در اظهار نظر عجيبي از سوي مقامات آمريکايي مطرح مي شود که پيدايش داعش ناشي از سياست حمايتي ايران از بشار اسد بوده است) است؛ بنابراين تيم مذاکره کننده بايد بتواند مديريت مذاکرات و ارزش توافق و چگونگي اداره کردن آينده را درست ابتکار سازي کند و تغيير دهد.
کليني با طرح اين سوال که آيا به نظر شما کسي امتياز منطقي به کسي مي دهد؟ آيا منطق امتياز غرب برابر با منطق امتياز ماست گفت: طرف هاي غربي از واکنش هاي داخلي نسبت به نتايج مذاکرات بسيار بهره برداري ميکنند و حرکات بعدي خود را بر اساس آنها تعيين مي کنند؛ البته سوالات ديگري هم است مثلا وضعيت مان در سطح کلان چگونه است؟ سرجمع اين مذاکرات چه مي شود؟ چانه زني براي هسته اي و يا هسته اي براي چانه زني است؟
وي خاطرنشان کرد: اين موضوع بسيار مهمي است که ما داريم چانه زني مي کنيم که موضوع هسته اي مان تبديل به يک موضوع عادي در سطح بين الملل شود و قرار نيست موضوع هسته اي را تبديل به چانهزني کنيم و در حقيقت اينجا است که خطوط قرمزمان تعريف مي شود وخطوط قرمزي که مقام معظم رهبري تعريف کردند در نهايت براي جدا کردن اين دو رويکرد است که اين دو رويکرد به درستي مديريت شوند.
اين کارشناس مسائل بين الملل يادآور شد: در نظام بين الملل منطق صرف جايگاهي ندارد و محور اصلي قدرت است؛ در بحث اوکراين ميان روسيه و غرب در واقع اصلا منطقي وجود ندارد و استفاده از مباحث حقوقي براي تأمين قدرت است و اگر ما ضعيف باشيم در نظام بين الملل پايمال مي شويم و ما بايد قدرت مذاکره و چانه زني خود را در مذاکرات بالا ببريم؛ به طور مثال در جريان سفر آقاي روحاني به نيويورک شاهد تحولات يمن هستيم و آنها در ارزيابي خود متوجه مي شوند که اين اتفاقات چرا و چگونه روي مي دهد؛ چرا که اين اتفاقات در يکي از نقاط استراتژيک دنيا رخ داد. در ضمن بايد گفت که موضوع يمن موجب شد تا سفر آقاي روحاني به نيويورک با منزلت و با اقتدار انجام شود؛ که اين موضوع باعث مي شود که معادلات امنيتي نقش خود را در محاسبات ژئوپلتيکي افزايش دهد.
کليني تصريح کرد: ما وقتي تراز فکري و تحليلي خود را در سطح بينالمللي قرار دهيم ديگر نگاه حزبي و گروهکي و جزمي و کوچک نخواهيم داشت و از قله به موضوعات نگاه مي کنيم. ما بايد بتوانيم در حيني که رويدادها را تحليل مي کنيم به تحليل روندها هم بپردازيم و دچار روزمرگي نشويم و بر اساس فهم انساني، زنجيره دانش و نگاه همه جانبه تصميم گيري کنيم و خود اجتهادي در مسائل اساسي کشور اتفاق نيفتد.
وي خاطرنشان کرد: ما در مسائل هستهاي هميشه تأکيد کرده ايم که تيم مذاکره کننده نبايد همزمان تيم بررسي هم باشد و نبايد بررسي مذاکرات با تيم مذاکره کننده باشد و ناظر مذاکرات نيز بايد يک تيم ديگر باشد؛ اين که يک تيم خودش مذاکره کند و خودش مذاکره خود را تفسير کند کار اشتباه و غلطي است و اين براي همه يکسان است و بايد سيستم به شکلي باشد که ناظر، تحليلگر و مذاکره کننده با يکديگر متفاوت باشند.
اين کارشناس مسائل استراتژيک عنوان کرد: آمريکايي ها جلسات مذاکره خود را همزمان از خود آمريکا مانيتور مي کردند و در آمريکا ده ها کارشناس امنيتي، سياسي، روانشناس و ... براي افراد حاضر در جلسه مذاکره، توضيح و کامنت مي نوشتند که در دوره مذاکرات ايران با عراق شاهد اين وضعيت بوديم.
کليني با بيان اين موضوع که در واقع غرب به مذاکرات به عنوان يک تکنولوژي نگاه مي کند اظهار داشت: اينطور نيست که طرف آمريکايي در اين مذاکرات به صورت في البداهه تصميم بگيرد؛ ما بايد بياييم يک سري ضعف هاي سيستمي خود را بر طرف کنيم و مهارت هاي مذاکراتي خود را بالا ببريم؛ آقاي ظريف فرد با تجربه اي در مذاکرات است؛ وي يکي از عناصر ماهر مذاکره کننده است که بارها مقام معظم رهبري بابت مذاکرات خوب از وي تشکر کرده اند.
وي ضمن بيان اين موضوع که ما نبايد مسائل داخلي کشور را به مذاکرات پيوند بزنيم، اين کار بسيار غلطي است گفت: ما نبايد صحبت هاي آقاي ظريف درباره انتخابات در صحنه مذاکره را بزرگ کنيم اين اقدام نادرست است و براي ادامه مذاکرات مفيد نيست؛ به عنوان نمونه به همان ميزان که صحبتهاي آقاي باقري مسئول مذاکرات هسته اي در دولت قبل مبني بر اينکه تيم مذاکره کننده قبلي خيانت کرده است و اسناد رسمي را در مذاکرات علني کرده است، غلط بود، مطرح کردن صحبت هاي آقاي ظريف در مذاکرات نيز نادرست است.
اين کارشناس مسائل بين الملل اظهار داشت: بالاخره ميان اين همه مذاکره، اشتباه کردن هم پيش مي آيد و براي همه دوره ها اين اشتباهات پيش آمده است؛ اما داد زدن اين اشتباهات درست نبوده و به نفع مذاکرات نخواهد بود؛ چرا که کشور و مسئولين خود را خودمان تضعيف مي کنيم.
کليني خاطرنشان کرد: تضعيف آقاي جليلي و آقاي ظريف در عرصه کشوري و بين المللي کار صحيحي نيست چرا که اين افراد نمايندگان کشور ما هستند و زماني که به کسي درجه داديم و او را به خط حمله فرستاديم نبايد درجه و اسلحه اش را بگيريم و او را تضعف کنيم.
وي اظهار داشت: تحليل من از صحبتهاي آقاي ظريف اين است که او ميخواسته غرب را تحريک کند و به آنها هشدار دهد که زمان براي مذاکرات طولاني نيست که البته بيان علني اين صحبت اشتباه است و بايد اين موضوع را در يک حاشيه اي خارج از مذاکرات بيان مي کرد.در سال 76 هم آقاي جواد لاريجاني در مذاکرات با نيک براون اشتباهاتي داشت که بحث انتخابات را به ميان آورد و هرکس اين مواضع را داشته باشد غلط است.
اين کارشناس مسائل استراتژيک ضمن بيان اين موضوع که منافع ملي مبنا و همه چيز ماست، تأکيد کرد: نظام اسلامي و جمهوري اسلامي براي ما اصل است؛ من يک بار به يک ديپلمات هم گفتم که ما در کشور دموکراسي انقلابي داريم؛ به اين معنا که درون انقلاب همه چيز و خارج از انقلاب هيچ چيز؛ در سراسر دنيا بگرديم دموکراسي مردمي تر از ما پيدا نمي شود؛ دموکراسي غرب دو حزبي است و در شرق تفکرات کنفوسيوسي حاکم است؛ در غرب آزادي بيان وجود دارد ولي آزادي روحي وجود ندارد.
کليني تصريح کرد: موضوع هسته اي کشور بخشي از پيشرفت است ولي پيشرفت کشور ما متمرکز در موضوعات هسته اي نيست و بايد اين نکته را در نظر داشته باشيم که غرب موضوع هسته اي را عامل وحدت کشور ما مي داند؛ توجه کنيد که اخيرا دانشگاه هاي آمريکا با همکاري دانشگاه تهران نظرسنجي هاي زيادي در ايران به عمل آورده اند؛ اين نظرسنجي ها مي گويد که اکثريت مردم ايران و حتي ايرانيان خارج از کشور بر موضوعات هسته اي توافق دارند و آن را حق خود مي دانند و ايران را يک کشور علمي ميدانند.
وي تأکيد کرد: موضوعي که در اين ميان مهم بوده اين است که نبايد اجازه بدهيم مذاکرات بر اساس اولويت هاي حريف جلو برود. در حال حاضر مباحث بر سر سانتريفيوژ هاي پايه است؛ اين در حالي است که بايد نقطه فرض حريف را تغيير بدهيم؛ وقتي کماکان در سطح ابهام منفي طرف مقابل را تحليل مي کنيم، يک تيم مذاکره کننده قوي بايد فضاي استدلال را تغيير بدهد و من بارها تأکيد کرده ام که بايد توليدات غني سازي خود را تبديل به حلقه بيزينس کنيم نه يک حلقه امنيتي.
اين کارشناس مسائل بين الملل در پاسخ به سوالي در خصوص نقش روسيه در مذاکرات هسته اي کشورمان که نقشي مؤثر بوده اظهار داشت: روسها در بحث تعريف از ايران از زمان آقاي جليلي که مسئول تعامل ويژه با طرف روس شد، دو کشور تصميم گرفتند دبيران شوراي عالي امنيت کشور خود را به عنوان مسئول براي تغيير مناسبات دو کشور استفاده کنند که از طرف روسها آقاي پاترشوف و از طرف ايران آقاي جليلي مسئول شد.
وي افزود: اين موضوعات ادامه پيدا کرد تا بحث سوريه پيش آمد که ايران در راستاي بيداري روسيه درباره سوريه نقش مهمي داشت و به روسها هشدار داديم که سوريه مسير سرنوشت ليبي را در پيش گرفته است و روسيه دارد از مديترانه حذف مي شود.
اين کارشناس مسائل بين الملل يادآور شد: در واقع نگاه روسيه به معادلات خاورميانه محور مقاومت نبود؛ اما با تعريف خود از منافعش در مديترانه و پايگاهش در طرطوس پايگاهش و نگاه سنتي به حزب بعث سوريه و چگونگي پيگيري معادلات سازش در کوارتت باعث شد تا همسو با سياست هاي ايران سياست هايي عليه مداخله غرب در سوريه را در پيش بگيرد.
نقش روسيه در مبارزه با داعش تأثيرگذارتر از آمريکا بود
کليني افزود: با توجه به تعاملاتي که انجام شد اتفاقاتي ميان روسيه و ايران افتاد که ما شاهد اين موضوع در بحث عراق هم بوديم که در خصوص حمله داعش به عراق سرعت عمليات هاي روسيه در اين کشور به مراتب بيشتر از غرب بود که در خصوص داعش بايد گفت که غرب کاملا بازي را رها کرد تا داعش به کشور عراق وارد شود؛ اما روس ها بلافاصله سوخو و تجهيزات زيادي را به عراق دادند و سعي کردند حضور خود را به موقع نشان بدهند؛ اين درحالي است که روسيه همزمان در گير مسائل اوکراين هم بود....
وي با بيان اينکه روسيه قبلاً ايران را به عنوان يک نوع ابزار مي ديد و معتقد بود ايران هميشه نگاهش به طرف غربي و تعمل با آنهاست خاطرنشان کرد: الان روسيه بعد از جريانات کريمه و حتي با اين شرايط موجود در کشور روسيه قرارداد 500هزار بشکه اي را با ايران بست و اين ها مناسبات ايران را تغيير مي دهد.
اين کارشناس مسائل استراتژيک سفر آقاي روحاني به نيويورک يک سفر خوب و ارزنده دانست و خاطرنشان کرد: اينکه موضوعات حاشيه اي مانند اظهارات کامرون در آن اتفاق افتاد بايد به درستي مديريت شوند و ربطي به اصل سفر ندارد و مواضع ايشان در صحن سازمان ملل و ملاقات هايي که آنجا انجام شد خوب ارزيابي مي شود و برنامه ريزي که براي سفر شده بود مجموعا برنامه مفيدي بود.
کليني افزود: در بحث مذاکرات هسته اي هم اينکه فاصله ها زياد است کمي اغراق است و طرف هاي ايراني و غربي در خيلي از موضوعات به همديگر نزديک شده اند. مذاکرات در اکتبر قرار است نتيجه گيري شود و توافق مذاکرات در صورت عدم زياده خواهي، قابل امکان است.
نگراني اصلي پايبندي غرب به توافق با ايران است
وي با اشاره به اين موضوع که نگراني اصلي که الان احساس مي شود بحث پايبندي به مذاکرات است؛ اذعان داشت: اين نگراني بيشتر به اين دليل است که لايحه هسته اي ايران که جمهوري خواه و ... قبلا در کنگره تصويب کردند، مي گويد 3 روز بعد از هر توافقي، اين توافقنامه بايد در کنگره آمريکا مورد بررسي قرار بگيرد و وقتي پاي کنگره به وسط بيايد کمي پايبندي به اين توافق سخت مي شود.
اين کارشناس مسائل بين الملل خاطرنشان کرد: يکي از رسانه هاي غربي اعلام کرد که توافق با ايران بايد به سنا بيايد بنابراين اگر توافق تا قبل از انتخابات نوامبر به نتيجه برسد چون دموکرات ها در اکثريت هستند مي توانند اين لايحه را دور بزنند اما اگر شرط دو سوم سنا را گذاشتند وضعيت سخت تر مي شود.
کليني درپايان يادآور شد: اگر قرار شود توافقنامه در مجموع نمايندگان يعني کنگره برود و بررسي شود که بر اساس راه هاي فراري که مسئول تفسير امنيتي سياست خارجي قانون اساسي آمريکا به اوباما نشان داده است، (اين راه ها معطوف به توافق ژنو و لايحه جمهوري خواهان بوده که تفسيري را به بخش حقوقي وزارت خارجه آمريکا داده است) سه مسير در پيش روي اوباما قرار دار؛ او مي گويد اگرکنگره حق دارد بودجه وزارت خارجه را قطع کند، اين دخالت در اختيارات رياست جمهوري و اين لايحه که مصوب شده عملا باطل است.
اظهار داشت: بايد ديد چقدر اراده مقابله وجود دارد. متاسفانه امريکايي ها مجموعاً در قرار دادهايي که با ما از بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بسته اند پايبند نبوده اند و اين نگراني وجود دارد.
انتهاي پيام/ط